همه افراد هنر را بخشی از زبان جامعه میشناسند. هنرمندان غالباً برای بیان احساسات، علایق، مشکلات و تمامی آنچه میخواهند به هنر متوسل میشوند. برای اغلب ما پیشآمده که با شنیدن موسیقی خاص یا دیدن نقاشی از یک هنرمند به تفکر فرورفتهایم که هدف اصلی هنرمند از اجرا این قطعه هنری یا کشیدن این نقاشی چیست؟
همانطور که میدانید نقاشان از سبکهای مختلفی برای کشیدن نقاشی پیروی میکنند که هرکدام از این سبکها در دوره خود به دلایل مختلفی رواج یافته است. یکی از سبکهای موردتوجه نقاشان سبک امپرسیونیسم است. به نظر شما این سبک از کجا شروعشده است؟
تاریخچه سبک امپرسیونیسم
در رابطه با تاریخچه سبک امپرسیونیسم باید این نکته را مد نظر قرار داد که اغلب سبکهای نقاشی که در قرن 19 پا به عرصه ظهور گذاشت بهعنوان سبکهای متفاوت و برای بیان بخشی از مشکلات جامعه بوده است. نحوه بیان این سبکها اعتراضی نیست بلکه بیشتر در تلاش برای اینکه مخاطب خود را به واقعگرایی نزدیک کند. یکی از سبکهایی که در اواخر قرن 19 و در سال 1874 به جهان معرفی شد سبکی با نام امپرسیونیسم است.
این روش نقاشی بهصورت انفجاری کار خود را آغاز کرد و گروهی از فعالان حوزه هنری که شامل نقاشان، روزنامهنگاران، مجسمهسازان و فعالان حوزه چاپ بود بهصورت گروهی اقدام با بازگشایی نمایشگاهی از هنرنمایی افراد در این سبک پرداختند.
این گروه خود را به نام انجمن نقاشان ناشناس معرفی کردند. اعضای گروه مؤسس آنها شامل کلود مونه (نقاشی معروف جنگل بلوط فونتنبلو) ، ادگار دگا (نقاشی معروف زن جوان با ابیس) ، کامیل پیسار (نقاشی معروف برداشت یونجه) و چند شخص ناشناس بود.
از عملکرد این نقاشان ناشناس نقدهای متفاوتی بهجامانده است. بهطور مثال ادموند دورانتی (رماننویس و منتقد هنری فرانسوی) مقالهای در ارتباط با فعالیت این گروه نوشته که در آن مقاله خاطرنشان شده است که نقاشی این گروه با زبانی معاصر و سبکی نوآورانه بهعنوان انقلابی در نقاشی برشمرده میشود.
جالب است بدانید در نمایشگاه اولیه که در حدفاصل بین آوریل تا مه سال 1874 برگزار شد حداقل 165 تابلو از 30 نقاش به نمایش گذاشتهشده بود. از نقاشیهای مهم برای اولین نمایشگاه میتوان به تابلوهای المپیای مدرن، رقصنده و طلوع خورشید اشاره کرد.
جرقههای شروع سبک امپرسیونیسم
هر ایده و سبکی نوین نیازمند جرقهای برای شروع و فاصلهگیری از مکاتب گذشته است. سبک امپرسیونیسم نیز از دیگر رویهها مستثنا نیست. ایده اصلی این سبک برای نشان دادن شورش یا حس انزجار از استانداردها و خطکشیهای مشخصی بود که آکادمی هنرهای زیبا فرانسه برای نقاشان مشخص کرده بود. هدف اصلی سبک امپرسیونیسم قرارگیری در نقطه مقابل سبک رئالیسم نقاشی فرانسه بود که در آن زمان بهعنوان سنگ محک آکادمی فرانسه مورد تائید بود.
این ایده بهاندازه جذاب بود که در ادامه هنرمندان موفق و مشهوری مثل پل سزان، آگوست رنوار، آلفرد سیسلی و برت موریسو نیز به گروه نقاشان ناشناس پیوستند. البته تا سال 1877 این گروه هنوز خود را بهعنوان گروهی امپرسیونیست باور نداشت، اما این توصیف برای عموم جالبتوجه بود. بعدازآن سال دیگر همه نقاشان ناشناس را امپرسیونیست میدانستند.
نگاهی کلی به روش نقاشی در سبک امپرسیونیسم
همانطور که گفته شد نقاشی امپرسیونیستها در مقابل سبک رئالیسم قرار گرفت. در سبک رئالیسم تلاش برای به جزئیات کشیدن تمامی چیزهایی است که در کادربندی نقاش قرار دارد. این در حالی است که امپرسیونیستها نقاشی را ضربات کوتاه و شکسته قلممو میکشند. در نقاشیهای این سبک بهسختی فرمها منتقل میشود. در این نقاشیها رنگها خالص و ترکیب نشده به همراه تأکید بر جلوههای نور بسیار به چشم میآید. نقاشان مکتب امپرسیونیسم بهجای استفاده از رنگهای سفید، سیاه و خاکستری برای ایجاد سایهروشن از هایلایتهای رنگی استفاده میکنند.
یکی از نظرات انتقادی که بهشدت به نقاشان سبک امپرسیونیسم وارد است حرکت لاابالی تور و بی هدف قلممو روی بوم است. طرفداران سبک رئالیسم بر این باور بودناند که نقاشان امپرسیونیست قلممو خود را با کسالت روی بوم تکان میدهند و دقت خاصی برای کشیدن به خرج نمیدهند.
علاوهبر نکاتی که گفته شد در سبک امپرسیونیسم یک روش جدید برای کشیدن نقاشی استفاده شد که تا قبل از آن زیاد باب نبود. این روش استفاده از رنگهای مصنوعی سبز و زرد و آبی که به نقاشی جلوهای خیرهکننده میداد را در دستور کار خود قرارداد. اگر دقت کرده باشید در نقاشیهای قبل از این دوره هیچگاه از این رنگها استفاده نشده است.
بهصورت مثال در نقاشی قایقران (سوار بر قایق) ادوارد مانه عرصهای از هنرنمایی رنگ آبی لاجوردی و نیلگون را خواهید دید که این رنگ ماهیتی مصنوعی دارد. در این نقاشی بهوضوح میتوانید مدرنیته را در فرم، موضوع و مواد در نقاشی ببینید.
تمرکز بر نقاشیهای سبک امپرسیونیسم
جالب است بدانید در این سبک نقاشان اغلب با استفاده از قلمموهای باریک و نازک نقاشی میکشیدند. اهداف نقاشی آنها برخلاف نقاشی رئالیسم که به تصویر کشیدن نقاشی بینظیر و خیرهکننده بود، محیطهای معمولی و واقعی بدون ایجاد دخل و تصرفی غیرواقعی برای جلب مخاطبان بوده است.
این نقاشان در تلاش بودند که زندگی روزمره افراد را بهصورت واقعگرایانه به تصویر بکشند. اغلب هنرمندان این سبک ترجیح میدادند در فضای باز و محیطهای طبیعی به فعالیت بپردازند. بهطور مثال مونه و آگوست رنوار علاقه داشتن حومه شهرها و مناطق روستایی را نقاشی کنند. پیسارو از دیگر نقاشان امپرسیونیست زندگی روستایی محله در پونتوا را موردتوجه قرار داده و روشهایی برای گذران اوقات فراغت مسافران را کشیده است.
برخی محققان بر این باورند که کلید اصلی شروع مدرنیته را خود شهر پاریس در اختیار هنرمندان قرار داده است. در سالهای بین 1853 تا 1870 که زمان امپراتوری ناپلئون سوم بود. شهردار دستور تخریب ساختمانهای قدیمی را به هدف طرح پردازی شهری تمیزتر و امنتر را در دستور کار قرارداد. علاوه بر آن مکانهای تخریبشده که ناشی از محاصره جنگی بود نیز در این دوره نوسازی شد.
در این دوره نقاشان امپرسیونیستی مثل پیسارو و گوستاو کایلبوت با اشتیاق از سبک جدید خود برای کشیدن شهر بازسازیشده پاریس استفاده کردهاند. این رفتار در حالی بود که برخی دیگر بجای توجه به مناظر شهری تمرکز خود را بر افراد ساکن شهر معطوف کردند. هدف اصلی این گروه نشان دادن اختلاف طبقاتی فاحش در سطح شهر بود.
از طرف دیگر گروه دیگر سبک امپرسیونیسم مثل ادگار دگاس و گوستاو کایلبوت تمرکز خود را بر تفریحات سطح شهر مثل خوانندگان و رقاصان و حتی کارگران جلب کردند. از طرف دیگر نقاشانی مثل برت موریسو و مری کاسات نیز بودند که تنها هدفشان به تصویر کشیدن سبک زندگی متمولان و طبقات ممتاز جامعه بود. با توجه به مطالب گفته شد بهراحتی میتوان فهمید که این نقاشان تقریباً بهتمامی زوایای جامعه پرداختند.
روش تشخیص آثار هنری امپرسیونیستی
شاید برای شما هم جالب باشد که چه ویژگیهای مهمی میتواند بهعنوان مشخصه برای آثار هنری امپرسیونیستی بهحساب آید. همانطور که گفته شد این آثار هنری در شرایط خاصی کشیده شده است و از اصول خاصی پیروی میکند. در ادامه به چند مشخصه مهم این آثار نقاشی اشارهکردهایم.
- در اغلب این آثار خبری از ریزهکاریهای زمانبر نیست. آنها در بیشتر مواقع با ضربههای قلممو کشیده شده و بخشهای رنگی بزرگ در آن دیده میشود. دلیل این اتفاق این است که هنرمند اغلب باعجله صحنهای را که دیده میکشد. در اصل آنها بهنوعی راویان تاریخ بهحساب میآیند؛ چراکه برای کشیدن نقاشیهایشان از مدلهای از پیش تعیینشده استفاده نمیکنند.
- اغلب آثار در سبک امپرسیونیسم دارای خطوط مبهم و غالباً انتزاعی است.
- در اغلب این آثار اثری از خطوط یا لبههای خشن نمیبینید. رنگهای این آثار اغلب با یکدیگر ترکیب میشوند و سطح و پوششی نرم به وجود میآورند.
- در اغلب آثار این نقاشان مناظری از طبیعت با ترکیبی از تمهای آبی و هوا دلچسب و نور به تصویر کشیده شده است.
- در این نقاشیها عمق پرسپکتیو به حداقل خود خواهد رسید. هدف این کار این است که مخاطب بهجای توجه به فضای سهبعدی ایجادشده توسط نقاش به الگوهای سطحی و روابط موجود در تصویر توجه کند.
- اغلب نقاشیهای این سبک شما را ناخودآگاه با داستان خود همراه میکند و شما را وادار میکند که برای ادامه داستانی که به تصویر کشیده شده است خیالپردازی کنید.
- در نقاشیهای سبک امپرسیونیسم از پالت قدیمی و سنتی سبز، قهوهای و خاکستری خبری نبود.
نمایشگاه دوم امپرسیونیستها
نقاشان درگذشته فرانسه برای فروش نقاشیهای خود یا باید از رابطهای پرقدرت خانوادگی استفاده میکردند یا نقاشیهای آنهای باید به تائید آکادمی هنر زیبا پاریس میرسید. در صورت تائید از سمت آکادمی هنرهای زیبا این نقاشان میتوانستند نقاشیهای خود را در نمایشگاه برای تماشای عموم و به فروش رساندن آثار قرار دهند. ازآنجاییکه آثار امپرسیونیستها مورد تائید نبود مجبور بودند نمایشگاه خود را برگزار کنند که در آن زمان کار سادهای نبود.
بعدازآنکه در نمایشگاه اول عایدی نصیب نقاشان نشد، هنرمندان تنها چیزی که به دست آوردند شناخت عمومی بود. آنها تصمیم گرفتند نمایشگاه دوم را برگزار کنند. به هر حال آنها نیز برای گذران زندگی نیاز به فروش آثارشان داشتند. در این نمایشگاه 20 نقاش با 252 اثر شرکت کردند. این نمایشگاه نتایج بهتری برای نقاشان داشت، اما هنوز راهی زیادی برای موردپسند واقعشدن عمومی داشتند.
حال چرا نام این سبک را امپرسیونیسم گذاشتند؟
همانطور که تا به اینجا در نمونههای نقاشی به سبک امپرسیونیسم مشاهده کردید، هنرمندان برای نشان دادن حرکت و ایجاد حس (impression) آن از لایههای ضخیم رنگ و ضربههای سریع قلممو استفاده میکنند. یکی از مشهورترین و نقاشان اولیه ترویج امپرسیونیستی کلود مونه بود. از اولین آثار هنری او با نام “Impression, Soleil Levant” که معنای آن تأثیر طلوع خورشید است.
در سال 1874 این نقاشی در معرض تماشای عموم قرار گرفت. در آن زمان لوئی لروی منتقد آثار هنری سریعاً این نقاشی را مورد هجوم قرارداد. طبق نظر این منتقد نقاشی کلود مونه بیشتر یک طرح اولیه یا امپرسیون (تأثیر) است تا یک نقاشی تمامشده. همین موضوع بیشتر باعث معروفیت این سبک هنری و نقاشیهای آن حوزه شد. این اثر هنری نیز بهعنوان الهامبخش نام خود را به جنبش گفتهشده داد و ازآنپس نقاشیهای این سبک را امپرسیونیسم میخواندند.
برخی از هنرمندان مطرح امپرسیونیسم
نقاشان بسیاری از سختگیری آکادمی هنرهای زیبا فرانسه به سطوح آمده و مایل به شروع همکاری با گروه نقاشان ناشناس یا همان امپرسیونیستها بودند. در ادامه به معرفی هنرمندان مطرح امپرسیونیسم که نقش مؤثری در این سبک داشتند خواهیم پرداخت.
ادوارد مانه (Édouard Manet)
ادوارد مانه یکی از پیشتازان و هنرمندان مطرح سبک امپرسیونیسم و الهامبخش اکثر نقاشان این سبک بود. جالب است بدانید او فرزند اوژنی – دزیره فورنیه دخترخوانده ولیعهد سوئد است، بله همان دزیره معروف. شاید برایتان جالب باشد که بدانید تأثیر اصلی شروع نقاشی به سبک مدرن را ادوارد مانه با نقاشیهایی که در سالهای 1860 تا 1870 کشیده بر دیگر اعضای گروه گذاشته است.
کلود مونه (Claude Monet)
بیشتر افراد، کلود مونه را به دلایل گفتهشده (کشیدن نقاشی تأثیر طلوع خورشید) رهبر و مدافع نقاشان امپرسیونیست میدانند. او موفقیتهای زیادی را به دست آورده است و اولین گام او برای دستیابی به موفقیتهایش در سن 15 سالگی رقم خورد. درست زمانی که او توانست کاریکاتورهایی که بهدقت و باظرافت کشیده بود را به فروش برساند. از سال 1861 تا 1862 مونه به خدمت سربازی در الجزایر مشغول بود. اغلب افراد جرقههای نقاشی مدرن را در این دوره برشمردهاند که مونه در نور و رنگ آفریقا لبریز بوده است.
جالب است بدانید که مونه برخلاف مانه که نقاشیهای خود را با ایدههای بصری و بهصورت اقتباسی از یک رخداد رنسانسی الهام میگرفت، نقاشیهایش بسیار معاصر گونه و غیر تحریکآمیز بود. مثلاً از گروهی شیکپوش که به پیکنیک رفتهاند.
پیر آگوست رنوار (Pierre-Auguste Renoir)
رنوار به عنوان یکی از هنرمندان مطرح امپرسیونیسم، فعالیت هنری خود را خیلی زود شروع کرد. در سن 13 سالگی به کارگری در یک کارخانه چینی مشغول بود و در آنجا چینیها را با طرحهای ساده تزئین میکرد. آشنایی او با سه نقاش سبک امپرسیونیسم از کلاس نقاشی که برای یادگیری مقدماتی طراحی شروع شد.
آن سه نقاش دیگر کلود مونه، آلفرد سیسیلی و فردریک بازیل بودند. آرمانهای مشترکی که این چهار مرد جوان داشتند بهسرعت باعث شد که باهم روابط دوستی قوی برقرار کنند. این دوستی به صورتی عمیق بود که 3 آثار اولیه و مهم پیر آگوست مربوط به همین 3 دوست و خانواده آنها باشد.
کامیل پیسارو (Camille Pissarro)
کامیل پیسارو یا بهصورت کامل Jacob-Abraham- Camille Pissarro یکی از چهرههای کلیدی در زمان شروع سبک امپرسیونیسم است. دلیل اهمیت او در نقاشی امرپسیون این است که او هیچگاه از تلاش دست برنداشت و دلسرد نشد. کامیل جز معدود نقاشانی بود که در تمامی نمایشگاههایی که بهصورت جداگانه (8 نمایشگاه) از طرف امپرسیونیستها برگزار شد شرکت کرد و نقاشیهای او روزبهروز بیشتر موردتوجه عموم قرار گرفت.
در نمایشگاه اولی که از طریق نقاشان ناشناس برگزار شد پیسارو 5 نقاشی را در معرض دید عموم قرارداد که میتوان به Hoar Frost اشاره کرد.
آلفرد سیسیلی (Alfred Sisley)
متأسفانه آلفرد سیسیلی سرگذشت خوشایندی نداشت. او در خانوادهای تاجر و ثروتمند متولد شد. در ابتدا برای گذرا زندگی بهواسطه ثروت خانوادگی مشکلی نداشت. طی سالهایی که فرانسه درگیر جنگ بود خانواده او ورشکست شدند. او مجبور شد برای مدتی به لندن فرار کند.
در آنجا نقاشی را بهعنوان شغل تماموقت خود انتخاب کرد، اما متأسفانه این شغل درآمد زیادی برای او نداشت و تقریباً تا آخر عمر با فقر دستوپنجه نرم میکرد. بعد از مرگ او آثارش بسیار مورد توجه افراد جامعه قرار گرفت به صورتی که باقیمتهای گزاف بین ثروتمندان دستبهدست میشد. او هم یکی از نفرات اول شروع سبک امپرسیونیسم و از هنرمندان مطرح امپرسیونیسم است.
برت موریسو (Berthe Morisot)
شاید عجیب به نظر برسد که دختر یکی از مقامات عالیرتبه دولتی به شغل خاص مخصوصاً نقاشی مشغول باشد. تفاوت نقاشیهای او با دیگر امپرسیونیستها در این بود که او بیشتر از زندگی خصوصی بخصوص یکی از خواهرها و مادرش نقاشی میکشید و مانند دیگر مردان نقاش امکان این را نداشت که در محیطهای باز به نقاشی بپردازد شاید هم علاقهای به این کار نداشت.
آشنایی او با ادوار مانه باعث شد که عقیدههای او در نقاشیهای موریسو تأثیر حقیقی بگذارد. او آنقدر روش مانه را میپسندید که برای اینکه بین او و نقاشیهایش فاصلهای نیفتد درنهایت با برادر کوچک ادوارد مانه ازدواج کرد.
موریسه را نیز میتوان یکی از هنرمندان مطرح امپرسیونیسم بشمار آورد.
تفاوت سبک امپرسیونیسم و پست امپرسیونیسم
همانطور که مشخص است پست امپرسیونیسم بعد از دوره امپرسیونیسم رواج یافت. هواداران این جنبش تمرکز محض بر طبیعت، نور و ادراک بهصورت کامل رد کرد. هنرمندان این جنبش رویکردهای ساختارمند و اصولیتری داشتند. به صورتی که توجه لازم را برای کشیدن خطوط، فرم و محتوای نمادین نقاشی در نظر میگرفتند.
از معروفترین هنرمندان دوره پست امپرسیونیسم میتوان به وینسنت ونگوگ اشاره کرد. نقاشیهای معروف آفتابگردان، یکشب پرستاره و دیگر نقاشیهای او در این سبک کشیده شده است.
در این مقاله به معرفی سبک امپرسیونیسم پرداختیم. در صورتیکه به سبک های نقاشی علاقمند هستید، پیشنهاد میکنم به سری مقالات انواع سبک نقاشی در وبلاگ مریم منصوری مراجعه نمایید. در بخش سبک های نقاشی به معرفی و مقایسه انواع سبک های نقاشی اعم از سبک اکسپرسیونیسم، سبک اکسپرسونیسم انتزاعی، سبک رئالیسم، سبک کوبیسم و .. پرداخته شده است.
خلاصه ای از سبک امپرسیونیسم
هنرمندان همیشه بهعنوان زبان جامعه در همه اعصار عمل کردهاند. با توجه به فعالیت و تأثیری که بر جامعه گذاشتهاند در هر دوره سبکی جدید را رواج دادهاند که با توجه به اقبال آن سبک ممکن است برخی از آنها هنوز هم رواج داشته باشد. یکی از روشهایی که نقاشان برای بیان آزادی خود در نقاشی استفاده کردهاند سبک امپرسیونیسم بود. در این مقاله به معرفی این سبک و نکاتی اجمالی در ارتباط با آن پرداختیم.
در انتها امیدواریم که از مقاله معرفی سبک امپرسیونیسم لذت برده باشید.
3 Responses
سپاس بسیار عالی و جامع، ممنون از مقالههای خوبتون ????????????????
ممنونم از مطالب کامل ومفیدی که میذارید????
من عاشق این سبکم ولی هیچ وقتم نشد کار کنم مخصوصا کلاس باله و اون مردابو دوست داشتم بکشم نشد، ان شالله در کلاسای بعدی????????